توضیحات
در بخشي از اين كتاب درباره يادداشت نويسنده، آمده است:درست يادم نيست اين خاطره را چه كسي برايم تعريف كرده است، حتي اصلاً مطمئن نيستم كسي تعريف كرده باشد، اما هنوز هم كه هنوز است، بعد از دست كم 10 سال، يك تصوير در ذهنم تكرار مي شود: زني كه گاري سنگيني را به زحمت به طرف گورستان حلبچه هل مي دهد تا اجساد هر پنج عضو خانواده اش را دست تنها دفن كند، اين شايد سرچشمه نوشتن از مردم كرد بود، آغازي كه به شكل عجيبي هنوز رهايم نكرده است.
نويسنده در نگارش اين اثر سعي مي كند با فضا سازي شرايط جنگ و دوران اسارت جاسم عبدالمحمدي خواننده را با خود همراه كند دراين تلاش مخاطب با مرد مبارزي آشنا مي شود كه نمادي از مبارزه و شجاعت است و كامران محمدي با ظرافت خاصي زندگي و مبارزات اين مبارز و آزاده را به تصوير مي كشدد و تا حد زيادي هم دراين تلاش قابل تقدير موفق است.
محمدي روايتي يكدست و قابل خواندن در نگارشي روان را به خواننده تحويل مي دهد.
در اين كتاب نويسنده تنها از مبارزات يك مرد روايت نمي كند بلكه از تلاشها و ايثار گري هاي مادران و زنان كرد سخن مي گويد و موضوع اين كتاب قابليت بست و پرداخت بسيار بيشتر يدارد و حتي از لحاظ موضوع گنجايش يك رمان و يا يك فيلنامه دراين داستان خاطره به چشم مي خورد.
نویسنده | کامران محمدی |
ناشر | شاهد |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۹۴۴۲۰۹ |
ردهبندی کتاب | جنگ (تاریخ و جغرافیا) |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 108 |
وزن | 100 گرم |
محبوب ترین کتاب های چاپی
مجموعه ای از پرفروش ترین کتاب های چاپی را اینجا ببینید و با تخفیف ویژه خریداری کنید👇
مشاهده و خرید