توضیحات
دیو یک سگ عروسکی قهوه ای خیلی کهنه با یک گوش شل و ول رو به پائین ویک گوش رو به بالا بنام داگر دارد که خیلی هم آن را دوست دارد. او داگر را همه جا با خود می برد و وقتی کثیف می شود او را شسته و آویزان می کند و همیشه او را تمیز نگه می دارد.
یک روز دیو به همراه مادر و جو برادر کوچکترش به دنبال بلا خواهر بزرگترش به مدرسه اش می روند. زمانی که او به خانه باز می گردد متوجه می شود که داگر را گم کرده است. مادر، پدر و بلا همه جا را می گردند ولی داگر پیدا نمی شود که نمی شود. دیو غصه دار وغمگین شده و دیگر حرف نمی زند. فردای آن روز که آنان به نمایشگاه تابستانی مدرسه بلا می روند دیو، عروسکش را روی میز اسباب بازی فروش می بیند ولی نمی تواند خانم فروشنده را مجاب کند که عروسک مال اوست. او برای گرفتن پول به دنبال پدر و مادرش می رود. سرانجام زمانی که بلا را پیدا می کند و سراغ داگر می روند او فرخته شده است. دختر کوچکی آن را خریده و به هیچ وجه هم راضی نمی شود داگر را به آنان بفروشد. زمانی که بلا متوجه علاقه دختر به خرس بزرگ خودش که جایزه گرفته، می شود، آن را با داگر عوض می کند. بلا در جواب برادرش دیو که از او می پرسد آیا برای از دست دادن خرس ناراحت است یا نه؟ او پاسخ می دهد که از آن خرس چندان خوشش نمی آمده و در رختخوابش هم جایی برای خرس به آن بزرگی ندارد.
نویسنده | شرلی هیوز |
مترجم | نسرین وکیلی |
شابک | 9789640726518 |
ناشر | میچکا |
موضوع | داستان |
قطع | رحلی |
نوع جلد | شومیز |
نوع کاغذ | گلاسه |
تعداد صفحه | 32 |
گروه سنی | الف |
وزن | 100 گرم |
محبوب ترین کتاب های چاپی
مجموعه ای از پرفروش ترین کتاب های چاپی را اینجا ببینید و با تخفیف ویژه خریداری کنید👇
مشاهده و خرید