توضیحات
داستان این کتاب دربارهی پسر جوانی به نام هادی است که دچار وهم و اضطراب است و از خاطرات تلخ گذشته رنج میبرد اما تلاش میکند بر نگرانیهایش غلبه کند و در این راه عشق الهه به کمکش میآید.
در دنیای واقعی ، ما در کنار هم تنها هستیم. بسیاری از انسانها این تنهایی را تحمل میکنند و اینقدر قوی هستند که کمرشان زیر بار این تنهایی خم نشود اما بسیاری دیگر…
کسی آنجا نیست؟ حکایت انسانهاییست که بیش از هر کسی به این بودنها نیاز دارند تا بتوانند از مشکلات عبور کنند.
نویسنده | عادله صمیمی |
شابک | 9786227473605 |
ناشر | نامه مهر |
موضوع | رمان اجتماعی |
ردهبندی کتاب | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | سلفون |
نوع چاپ | دیجیتال |
چاپ شده در | ایران |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 221 |
وزن | 250 گرم |
سایر توضیحات | متن پشت جلد: نمیخواست برگردد. ولی دیر بود. چارهای نبود. باید میرفت. دوباره نیمنگاهی انداخت و باز سرشار از لذت شد. بالکن طراوت داشت و سفید بود. گلهای سفید و بوتههای سبز و گلدانهای بلند سفیدِ سفید پر از شکوفه. نتوانست برود. نخواست. قد راست کرد و روی نوک پا ایستاد. حیاط با کاشیهای تمیز قدیمی و درخت اناری پر از میوههای نورس از لابهلای نردههای بلند سفید بالکن نگاهش میکرد. با حیاط خانهي پدری مثل سیبی بود دوقاچشده. نه، باز هم بود. باز هم میدید. دختری بود انگار، سراپا سفید بر تن و توری بلند، پیچیده دور موهايش. پشت کرده بود به او و خانه و رو به دروازهي خاکستری حیاط ايستاده بود. با نگاه صدایش کرد و جوابی نشنید. کلمهای نمیشناخت که بر زبان بیاورد. و باز نگاه بود، بینتیجه. خواست برگردد که باید میرفت ولی نمیشد، نشد، نتوانست برود. کسی نمیگذاشت. مانعی بود، سدی، که دیده نمیشد… |
محبوب ترین کتاب های چاپی
مجموعه ای از پرفروش ترین کتاب های چاپی را اینجا ببینید و با تخفیف ویژه خریداری کنید👇
مشاهده و خرید