معرفی کتاب “هزار خورشید تابان”

چند سالی بود که کتاب هزار خورشید تابان‌را از کتاب خانه مدرسه‌ام کِش رفته بودم، ولی تا چند وقت پیش تا بحال نخوانده بودمش، دلایل زیادی داشت مثلا یادم رفته بود!
برای چندمین بار در روز که مثل همه شما بودن اینکه بدونین سَر یخچال چی‌ می‌خواستین، منم جلوی کتابخونه‌ام وایستاده بودم و از روی بی‌حوصله‌گی به خود گفتم: بزار اینو دیگه شروع کنم به خوندن!؟

از طرفی هم خوشحال بودم هم پشیمان؛ از اینکه توی این زمان، من در انتخاب رمان هایم وسواس به‌خرج می‌دم (گرون شده!!) این کتاب بسیار زیبا را شروع کردم به خوندن، خوشحال بودم، و از طرفی که چرا تابحال نخونده بودمش، پشیمان بودم.
برای من از این کتاب‌هایی بود که نگرشم را نسبت به دنیا تغییر داد.

نویسنده‌ این کتاب خالد حسینی هست. یک کتاب دیگه به نام “بادبادک باز” داره که من نخوندمش ولی فکر کنم از این کتاب یک‌کَمَکی سنگین‌تر باشه.
این کتاب “هزار خورشد تابان” جزو پرفروش‌ترین کتاب های امریکا شد.

آ زمان و مکان داستان به جایی دور نمیره، در افغانستان و حدوددای 30 سال جنگ افغانستان هست (جنگ با شوروی و جنگ های داخل و طالبان و…)
داستان درباره زندگی دو زن هست که چگونه با بدبختی هایی فراوان در جنگ با روزگار، برای زندگی بهتر هستن. هر چند که شاید داستان برای شما ناخوشایند باشه ولی به نظر من هرچقدر یک داستان با روح‌ و‌ روان شما بازی کنه، داستان خوبی هست.
این کتاب آنقدر برای من تلخ بود که شیرینی های آخر رمان هم نتونستن کامم را شیرین کنند. قلم نویسنده بهم رحم نمی‌کرد. رنج هایی بسیار عمیق،‌ جنگ، تحقیر، قربانی، مهر مادرانه، فقدان و سرنوشت، زندگی، عقاید، عشق، خانواده و … همه اینارو در این کتاب تجربه کردم.