کتابخوانی . معرفی کتاب محدودیت صفر – ویرگول

محدودیت صفر
محدودیت صفر

چطور میشه یه کتابو معرفی کرد ؟ با اینکه خیلی کتابخوندنو دوست دارم ، و دوست دارم کتابایی که میخونمو به بقیه معرفی کنم .

مسیرهای عصبی معرفی کتاب هنوز تو مغزم ساخته نشدن، یعنی چی؟

یعنی داشتم فک میکردم برای معرفی این کتاب از کجا شروع کنم …

گفتم:

شاید گفتن یه داستان جالب از یه کتاب ، بتونه معرفی خوبی باشه ، چون داستان هم تو ذهن آدما میمونه ، هم ممکنه باعث بشه بقیه دلشون بخواد که برن و اون کتابو بخونن …

شایدم گفتن : تجربه خودم بعد از خوندن یه کتاب .

اخه فک می کنم : اینکه من بیام و خلاصه یه کتابو بگم ، کار بیخودیه .?‍♂️

بله معتقدم که کاملا بیهودس !!!

به چند دلیل:

۱. چون معتقدم ، درک و دریافت یک شخص از یک کتاب ، می تونه با درک و دریافت یه آدم دیگه کاملا متفاوت باشه .

۲. و با هر بار خوندن مجدد یک کتاب ، به درک و آگاهی جدیدی ، از اون کتاب دست پیدا می کنیم .

در مورد این کتابم ، بزار یه داستان جالب براتون بگم :

کتاب راجب داستان یه درمانگر (یه روانشناس) میگه : که بدون اینکه بیماران روانی بیمارستانی که توش کار میکرد رو ببینه ، فقط با کارکردن روی خودش ، همه اون افرار رو شفا میده .

(داستان عجیب و شگفت انگیزیه)

و تجربه خودم بعد از خوندن این کتاب ، این بود که تونستم ، خاطرات تلخ زندگیمو با این روش به تجربه های زندگیم تبدیل کنم و اثر دردناکشونو برطرف کنم ، و آرامشو تجربه کنم …

به الهامات قلبیم عمل کنم و …

و برسم به این شعر مولانا :

خواجه مگو که من منم.

من نه منم . نه من منم

بقیشم بلد نیستم ?

نویسنده مطلب: فاطمه مسعودی

منبع مطلب

محبوب ترین کتاب های چاپی

مجموعه ای از پرفروش ترین کتاب های چاپی را اینجا ببینید و با تخفیف ویژه خریداری کنید👇

مشاهده و خرید
ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.